مدح و ولادت حضرت زینب سلاماللهعلیها
بسکه بر «ألله» با قدرت توکل میکند پیش پایش کوه احساس تزلـزل میکند مـاه کـنـج چادرش آرام میگـیـرد پـناه بر لبش لبخندی از دلدادگی گل میکند رونـمـایی کـرده از نـام دلارایَـش پدر میرسد هر کس به توصیفش تأمل میکند زینب است و لحظهٔ تفسیر ایثارش مدام «عقل» کم میآورد؛ فکرِ تکامل میکند «صبر» پای مکتبش حاضر شدهست و باز هم پیش از وارد شدن قدری تعلـل میکند دختر کـعـبه قـنوتش فـرق دارد با همه دستهـایش را برای بنـدگی پُل میکند حضرت أم البنین بعد از خدا و فاطمه در تـمـام کـارهـا بر او تـوسـل میکـند وای بر آنکه به او دل داده اما سالهاست در فـداییاش شدن دارد تغـافـل میکند خواندمش أمّ المصائب! در کنار این لقب معنیِ غـم! غصه و مـاتم تـنزّل میکند این دل بیچاره یک عمر است حسّ غربتِ دوری از صحن و سرایش را تحمل میکند! |